مراجعه به متن

مراجعه به فهرست مطالب

بازگرداندن اعتماد به زندگی مشترک

بازگرداندن اعتماد به زندگی مشترک

سعادت را به خانهٔ خود آورید

بازگرداندن اعتماد به زندگی مشترک

رامین *‏:‏ ‏«من اصلاً تصوّرش را هم نمی‌کردم که روزی لیلا به من خیانت کند.‏ دیگر به او اعتماد نداشتم.‏ کلام از گفتن احساساتم عاجز است.‏ برایم خیلی سخت بود که او را ببخشم.‏»‏

لیلا:‏ ‏«من می‌فهم که چرا اعتماد رامین نسبت به من سلب شد.‏ سال‌های زیادی طول کشید تا بتوانم ثابت کنم که واقعاً پشیمانم.‏»‏

کتاب مقدّس به مرد یا زنی که همسرش به او خیانت کرده است،‏ این حق را می‌دهد که از او طلاق گیرد یا به زندگی مشترکشان ادامه دهد.‏ (‏مَتّی ۱۹:‏۹‏)‏ رامین که پیش از این از او صحبت کردیم،‏ تصمیم گرفت که از همسرش جدا نشود.‏ او و همسرش لیلا مصمم بودند که به زندگی مشترکشان ادامه دهند.‏ اما این بدین معنا نبود که بتوانند به آسانی مشکلات را پشت سر گذاشته،‏ با یکدیگر زندگی کنند،‏ زیرا همان طور که از گفته‌هایشان مشخص است،‏ خیانت لیلا،‏ اعتماد بین آنان را از بین برده بود.‏ از آنجا که برای داشتن زندگی مشترکی سعادتمند،‏ اعتماد متقابل ضروریست،‏ آنان باید سخت تلاش می‌کردند تا این اعتماد را بار دیگر بین خود ایجاد کنند.‏

اگر شما و همسرتان می‌کوشید که زندگی مشترکتان را از چنین بحرانی نجات دهید،‏ واضح است که با مشکلاتی جدّی روبرو خواهید بود.‏ پس از این که متوجه خیانت همسرتان می‌شوید،‏ دورانی را طی خواهید کرد که می‌تواند به خصوص سخت و طاقت‌فرسا باشد.‏ اما در این دوران تلاش‌های شما خصوصاً می‌تواند ثمربخش واقع شود.‏ حال چگونه می‌توانید اعتماد ازدست‌رفته را بار دیگر بازیابید؟‏ پند کتاب مقدّس در این خصوص می‌تواند راهنمای‌تان باشد.‏ به این منظور به چهار توصیه‌ای که در ادامهٔ این مقاله آمده است،‏ توجه کنید.‏

۱ با یکدیگر صادق و روراست باشید.‏ پولُس رسول نوشت:‏ ‹از دروغ روی برتافته،‏ سخن به راستی گویید.‏› (‏اِفِسُسیان ۴:‏۲۵‏)‏ دروغ،‏ سکوت و بازگو نکردن تمام حقیقت موجب بی‌اعتمادی می‌شود.‏ پس باید با شریک زندگی‌تان روراست و صادق باشید و بی‌پرده در مورد مسائل با یکدیگر گفتگو کنید.‏

در ابتدا ممکن است شما و همسرتان به حدّی ناراحت باشید که نخواهید در مورد خیانتی که اتفاق افتاده،‏ گفتگو کنید.‏ اما در نهایت یکی از شما باید در این مورد بی‌پرده سر صحبت را باز کند.‏ شاید تصمیم گیرید که به تمام جزئیات نپردازید،‏ اما نادیده گرفتن این امر نیز عملی عاقلانه نیست.‏ لیلا که در ابتدای این مقاله به او اشاره شد،‏ در این مورد می‌گوید:‏ «در ابتدا صحبت کردن با رامین در مورد رابطه‌ام با آن مرد خیلی سخت و ناخوشایند بود.‏ من از کرده‌ام عمیقاً پشیمان بودم و نمی‌خواستم به هیچ وجه به آن فکر کنم.‏» اما عدم گفتگو و تبادل نظر مشکلاتی را بین آنان به وجود آورده بود.‏ چرا؟‏ رامین می‌گوید:‏ «من هنوز به او شک داشتم،‏ زیرا او نمی‌خواست در مورد خیانتش با من صحبت کند.‏» لیلا با نگاهی به گذشته اذعان می‌کند:‏ «صحبت نکردن در این مورد،‏ در راه بهبودی روابطمان مانعی به وجود آورده بود.‏»‏

بی‌شک وقتی مرد یا زنی به همسرش خیانت می‌کند،‏ گفتگو در مورد آن ناراحت‌کننده است.‏ ناهید که همسرش پرویز با منشی خود روابط نامشروع داشت،‏ چنین می‌گوید:‏ «من سؤالات زیادی از شوهرم داشتم.‏ چطور این کار را کرد؟‏ برای چی به من خیانت کرد؟‏ در مورد چه چیزهایی با هم حرف می‌زدند؟‏ من از نظر عاطفی و روحی ضربه خورده بودم.‏ در مورد این مسئله دائم فکر می‌کردم و همسرم را سؤال‌پیچ می‌کردم.‏» پرویز می‌گوید:‏ «چون این مسئله جدّی بود،‏ بعضی وقت‌ها بحث‌هایمان بالا می‌گرفت.‏ اما بعد از آن،‏ از هم عذرخواهی می‌کردیم.‏ این گفتگوهای بی‌پرده ما را به هم نزدیک و نزدیک‌تر می‌کرد.‏»‏

چگونه می‌توانید از فشار چنین جرّوبحث‌هایی بکاهید؟‏ به خاطر داشته باشید که هدف اصلی‌تان نباید سرزنش و تنبیه همسرتان باشد،‏ بلکه باید از این اتفاق درس گیرید و زندگی مشترکتان را تقویت کنید.‏ برای نمونه،‏ پس از خیانت محمود به همسرش فریده،‏ آنان روابطشان را محک زدند.‏ محمود می‌گوید:‏ «متوجه شدم که خودم را با کارهای شخصی‌ام خیلی مشغول کرده بودم.‏ بیش از حد به این فکر می‌کردم که دیگران را از خود راضی نگه دارم و خواسته‌های آن‌ها را انجام دهم.‏ بیشتر وقت و توجه‌ام را صرف آن‌ها می‌کردم.‏ در نتیجه وقت کمی را با همسرم می‌گذراندم.‏» محمود و فریده با آگاهی از این امر توانستند تغییراتی در زندگی‌شان بدهند و در نهایت زندگی مشترکشان را تقویت کنند.‏

توصیه‌ای به شما:‏ اگر شما به همسرتان خیانت کرده‌اید،‏ سعی نکنید که عمل‌تان را توجیه کنید یا همسرتان را مقصر بدانید.‏ مسئولیت اعمالتان و صدماتی را که وارد کرده‌اید،‏ بر عهده گیرید.‏ اگر همسرتان به شما خیانت کرده است،‏ بر سر او فریاد نکشید یا با گفته‌هایتان او را نرنجانید.‏ با دوری از چنین طرز برخوردی،‏ می‌توانید همسرتان را ترغیب کنید که همچنان بی‌پرده با شما گفتگو کند.‏—‏اِفِسُسیان ۴:‏۳۲‏.‏

۲ با یکدیگر همکاری کنید.‏ در کتاب مقدّس می‌خوانیم:‏ «دو نفر از یک نفر بهترند» چرا؟‏ «زیرا نفع بیشتری از کارشان عایدشان می‌شود.‏ اگر یکی از آنها بیفتد،‏ دیگری او را بلند می‌کند.‏» (‏جامعه ۴:‏۹،‏ ۱۰‏،‏ ترجمهٔ تفسیری‏)‏ این اصل به خصوص،‏ هنگامی که می‌کوشید تا اعتماد همسرتان را دوباره جلب کنید،‏ مفید است.‏

شما به همراه همسرتان می‌توانید در مقابل هر گونه بدگمانی که به روابطتان صدمهٔ شدیدی زده است،‏ بایستید.‏ اما باید هر دو،‏ خود را مقید سازید که زندگی مشترکتان را از خطر ازهم‌پاشیدگی برهانید.‏ اگر به تنهایی مشکلات را تحمّل کنید،‏ ممکن است مشکلات بیشتری را سبب شوید.‏ شما باید به عنوان شریک زندگی یکدیگر،‏ با هم همکاری کنید.‏

رامین و لیلا این امر را در زندگی خود تجربه کردند.‏ لیلا می‌گوید:‏ «این کار زمان بُرد.‏ اما من و رامین با یکدیگر همکاری کردیم تا پیوندی قوی داشته باشیم.‏ مصمم بودم که او را دیگر هرگز نرنجانم.‏ با این که رامین رنجیده بود،‏ اما نگذاشت که زندگی مشترکمان از هم بپاشد.‏ هر روز سعی می‌کردم که به طرقی وفاداریم را به او نشان دهم.‏ او نیز همچنان عشقش را به من نشان می‌داد.‏ از لطف و بزرگواری‌اش همیشه سپاسگزارم.‏»‏

توصیه‌ای به شما:‏ با همکاری هم بکوشید که اعتماد را در روابطتان دوباره به وجود آورید.‏

۳ عادات و اخلاق خود را تغییر دهید.‏ عیسی پس از هشدار در مورد خیانت به همسر،‏ چنین پندی داد:‏ «پس اگر چشم راستت تو را می‌لغزاند،‏ آن را به‌درآر و دور افکن.‏» (‏مَتّی ۵:‏۲۷-‏۲۹‏)‏ اگر شما به همسرتان خیانت کرده‌اید،‏ آیا عادات یا روحیاتی دارید که باید همچون چشم ‹به در آورده و به دور افکنده شود› تا زندگی مشترکتان از خطر ازهم‌پاشیدگی به دور ماند؟‏

روشن است که باید با کسی که با او روابطی داشته‌اید،‏ قطع رابطه کنید.‏ * (‏امثال ۶:‏۳۲؛‏ ۱قُرِنتیان ۱۵:‏۳۳‏)‏ پرویز که از او یاد شد،‏ برنامهٔ کاری و شمارهٔ تلفن همراه‌اش را تغییر داد تا با آن زنی که روابطی داشت،‏ دیگر تماسی نداشته باشد.‏ اما تلاش‌هایش کاملاً موفقیت‌آمیز نبود.‏ پرویز آنچنان مصمم بود تا اعتماد همسرش را دوباره جلب کند که از شغلش استعفا داد.‏ او همچنین تلفن همراه‌اش را قطع کرد و فقط از تلفن همسرش استفاده می‌کرد.‏ آیا زحمات او نتیجه‌ای داشت؟‏ فریده همسرش می‌گوید:‏ «شش سال از این ماجرا می‌گذرد و من هنوز گهگاهی نگران می‌شوم که آن زن بخواهد دوباره با او ارتباط برقرار کند.‏ اما اکنون به پرویز اطمینان دارم که تسلیم وسوسه نخواهد شد.‏»‏

اگر شما به همسرتان خیانت کرده‌اید،‏ شاید باید در شخصیت‌تان تغییراتی دهید.‏ برای نمونه،‏ شاید عادت داشته باشید که در گفتگو با جنس مخالف ابراز علاقهٔ نامشروع کنید یا دوست داشته باشید که در مورد روابط با دیگران در ذهن خود خیال‌پردازی کنید.‏ اگر چنین است ‹آن انسان قدیم [شخصیت پیشین] را با کارهایش از تن به‌در آورید.‏› عادت قبلی‌تان را با عادتی جدید جایگزین کنید که اعتماد همسرتان را به شما بیشتر می‌کند.‏ (‏کولُسیان ۳:‏۹،‏ ۱۰‏)‏ آیا گذشتهٔ شما عاملی است که نتوانید احساسات خود را بیان کنید؟‏ حتی اگر در ابتدا برایتان این امر دشوار است،‏ همواره عشق و محبتتان را به همسرتان ابراز دارید.‏ رامین می‌گوید:‏ «لیلا گهگاهی با نوازش،‏ احساساتش را من نشان می‌داد و همیشه می‌گفت:‏ ‹دوستت دارم.‏›»‏

ممکن است بتوانید برای مدتی همسرتان را از تمام فعالیت‌های روزمره‌تان باخبر سازید.‏ فریده که از او یاد کردیم،‏ می‌گوید:‏ «محمود تمام اتفاقات روز را از سیر تا پیاز برایم تعریف می‌کرد.‏ او با این کارش به من اطمینان می‌داد که چیزی برای پنهان کردن ندارد.‏»‏

توصیه‌ای به شما:‏ از یکدیگر بپرسید که احتمالاً چه اعمالی به شما کمک می‌کند که در زندگی مشترکتان اعتمادی مجدّد ایجاد کنید.‏ آنان را بنویسید و عملی سازید.‏ همچنین به فعالیت‌های روزانه‌تان،‏ فعالیت‌هایی را بیفزایید که می‌توانید از آن با یکدیگر لذّت برید.‏

۴ عجله نکنید.‏ فوراً نتیجه‌گیری نکنید که اکنون می‌توانید مثل سابق به زندگی با همسرتان ادامه دهید.‏ در امثال ۲۱:‏۵ آمده است:‏ «شتابزدگی باعث فقر می‌شود.‏» (‏ترجمهٔ تفسیری‏)‏ برای بازگرداندن اعتماد به زندگی مشترکتان،‏ باید صبور باشید؛‏ شاید سال‌ها وقت لازم باشد.‏

اگر همسرتان به شما خیانت کرده است،‏ به خود وقت دهید تا او را کاملاً ببخشید.‏ فریده به یاد می‌آورد:‏ «من فکر می‌کردم،‏ عجیب است اگر زنی نتواند شوهر خیانتکارش را ببخشد.‏ نمی‌توانستم بفهمم که چطور یک زن می‌تواند به مدتی طولانی از دست شوهرش عصبانی باشد.‏ اما وقتی شوهرم به من خیانت کرد،‏ تازه فهمیدم که چرا بخشش کار آسانی نیست.‏» بخشش و اعتماد،‏ احتمالاً رفته‌رفته به وجود می‌آید.‏

اما در جامعه ۳:‏۱-‏۳ نیز آمده است:‏ ‹وقتی برای شفاست.‏› در ابتدا شاید تصوّر کنید که بهترین راه این است که احساسات خود را با همسرتان در میان نگذارید.‏ ولی برای اعتماد مجدّد به همسرتان،‏ ادامهٔ این کار هیچ کمکی نمی‌کند.‏ برای شفا و التیام زخمی که بر زندگی مشترکتان وارد شده است،‏ همسرتان را ببخشید و احساسات و افکار درونی‌تان را با او در میان گذارید.‏ همچنین او را ترغیب کنید که شادی‌ها و نگرانی‌های خود را با شما سهیم شود.‏

دلخوری و ناراحتی را در خود نپرورانید.‏ سخت تلاش کنید تا بر آن فائق آیید.‏ (‏اِفِسُسیان ۴:‏۳۲‏)‏ به طرز رفتار خدا با قوم اسرائیل فکر کنید.‏ او از این که پرستندگانش یعنی قوم اسرائیل به او پشت کردند،‏ عمیقاً رنجیده بود.‏ یَهُوَه خدا،‏ خود را به زن یا مردی تشبیه کرد که همسرش به او خیانت کرده است.‏ (‏اِرْمیا ۳:‏۸،‏۹؛‏ ۹:‏۲‏)‏ اما او تا ‹به ابد خشم خود را نگاه نداشت.‏› (‏اِرْمیا ۳:‏۱۲‏)‏ هنگامی که قومش با خلوص قلب به سوی او بازگشتند و توبه کردند،‏ او آنان را بخشید.‏

زمانی که تغییرات لازم را در روابطتان دادید،‏ در زندگی‌تان آرامش و امنیت را حس خواهید کرد.‏ سپس بجای این که همواره توجه خود را بر حفظ زندگی مشترکتان متمرکز سازید،‏ می‌توانید با یکدیگر به اهداف دیگرتان توجه کنید.‏ با وجود این،‏ برنامهٔ مرتبی بریزید و پیشرفتتان را ارزیابی کنید.‏ فکر نکنید حال همه چیز درست شده است.‏ با مشکلات روبرو شوید و تعهدتان را به یکدیگر یادآور شوید.‏—‏غَلاطیان ۶:‏۹‏.‏

توصیه‌ای به شما:‏ بجای این که سعی کنید زندگی مشترکتان را به گذشته باز گردانید،‏ طرقی را بیابید که رابطه‌تان را قوی و مستحکم‌تر سازد.‏

شما می‌توانید موفق شوید

اگر برخی اوقات از موفقیتتان کاملاً اطمینان ندارید،‏ این امر را به یاد داشته باشید:‏ خدا،‏ بنیان‌گذار ازدواج و زندگی مشترک است.‏ (‏مَتّی ۱۹:‏۴-‏۶‏)‏ بنابراین با کمک او می‌توانید در زندگی مشترکتان موفق شوید.‏ تمام زوج‌هایی که از آنان نام برده شد،‏ توانستند با به‌کارگیری معیارهای حکیمانهٔ کتاب مقدّس،‏ در زندگی مشترکشان موفق شوند.‏

هم‌اکنون ۲۰ سال از بحرانی که در زندگی مشترک رامین و لیلا به وجود آمده بود،‏ می‌گذرد.‏ رامین پیشرفتشان را در حفظ زندگی مشترکشان چنین توصیف می‌کند:‏ «پس از فراگیری تعالیم کتاب مقدّس از شاهدان یَهُوَه بود که ما بیشترین پیشرفت را کردیم.‏ کمکی که از این طریق دریافت کردیم،‏ ارزش فراوانی داشت.‏ در نتیجه توانستیم سختی‌ها و دشواری‌ها را تحمّل کنیم.‏» لیلا می‌گوید:‏ «من احساس می‌کنم که خیلی برکت یافتم،‏ زیرا توانستیم این دوران سخت را پشت سر گذاریم.‏ با مطالعهٔ کتاب مقدّس و کوشش فراوان‌مان،‏ اکنون زندگی مشترک بسیار خوبی داریم.‏»‏

‏[پاورقی‌ها]‏

^ بند 3 در این مقاله اسامی تغییر کرده است.‏

^ بند 17 اگر ارتباط با آن شخص برای مدتی غیرقابل اجتناب باشد (‏برای مثال در محیط کار)‏،‏ باید آن را کاملاً محدود به امور ضروری کرد.‏ شما باید با آگاهی کامل همسرتان و در حضور دیگران با او تماس برقرار کنید.‏

از خود بپرسید .‏ .‏ .‏

▪ علی‌رغم خیانتی که همسرم به من کرد،‏ به چه دلایلی تصمیم گرفتم که زندگی مشترکم را با او ادامه دهم؟‏

▪ هم‌اکنون چه خصوصیات خوبی را می‌توانم در همسرم ببینم؟‏

▪ در زمان آشنایی‌مان به چه طرقی عشق و توجه خود را به همسرم نشان می‌دادم و چگونه می‌توانم بار دیگر به این کار مبادرت ورزم؟‏