فصل ۶: پس از مرگ بر سرِ انسانها چه میآید؟
۱ وقتی انسان میمیرد، زندهگیِ او به کُلی ختم میشود و از او هیچ چیز باقی نمیماند
«اما مردگان هیچ نمیدانند» (جامعه ۹:۵، ترجمه هزاره نو)
آیا زندهگی پس از مرگ وجود دارد؟
مزامیر ۱۴۶:۳،۴؛ جامعه ۹:۶،۱۰
مُردهها نه میبینند، نه میشنوند و نه میتوانند فکر کنند.
-
عیسی گفت که مرگ مثلِ یک خوابِ عمیق است.
۲ یَهُوَه هرگز نمیخواست که انسانها بمیرند
«اما هرگز از میوهٔ درخت شناسائی خوب و بد نخوری، زیرا اگر از آن بخوری در همان روز میمیری» (پیدایش ۲:۱۷)
چرا انسان میمیرد؟
-
شیطان حوا را فریب داد و ادعا کرد که اگر از فرمان خدا اطاعت نکند و از میوهٔ درخت بخورد، نخواهد مُرد. آدم و حوا با نافرمانی از خدا، گناه کردند و مُردند.
-
وقتی که آدم مُرد، دیگر به هیچ شکلی وجود نداشت.
-
گناه مثل یک مریضیِ کشنده است که ما آن را از آدم و حوا به میراث بردهایم. پس ما با گناه به دنیا میآییم و به همین خاطر میمیریم.
-
طبق کتاب مقدس مرگ، دشمنِ انسان است.
۳ دانستنِ حقیقت در موردِ مرگ، ما را راحت میسازد
«وقتی انسان میمیرد، آیا دوباره زنده میشود؟ ... آنوقت تو مرا میخوانی و من جواب میدهم» (ایوب ۱۴:۱۴،۱۵)
چرا دانستنِ حقیقت در موردِ مرگ ما را از ترس و تشویش رها میسازد؟
-
اعتقاد در موردِ وجود داشتن دوزخِ آتشین، توهین به یَهُوَه خدای مهربان است. زیرا او هرگز نمیخواهد که انسانها زجر ببینند.
-
بسیاری از انسانها از مُردهها میترسند، به آنها احترام میکنند و حتی آنها را مثل خدایان میپرستند. اما یَهُوَه تنها خدای حقیقی است و ما باید او را پرستش کنیم.